
کتاب حکمرانی پژوهش عمومی: به سوی شیوههای بهتر از منظر حاکمیتی به موضوع حکمرانی پژوهش میپردازد. این کتاب توسط کمیسیون خطمشی علمی و فناوری سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسیده است.
این کتاب یکی از کتابهایی است که از منظر حاکمیتی به موضوع حکمرانی پژوهش پرداخته است. کتاب حاضر گزارش نهایی و حاصل پروژهای تحت عنوان «هدایت و تأمین مالی مؤسسات پژوهشی» است که توسط کمیسیون خطمشی علمی و فناوری سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) شکل گرفته است و در سال ۲۰۰۳ میلادی به چاپ رسیده است.
این پروژه در پاسخ به تغییرات و مسائلی بود که مربوط به تأمین مالی پژوهشهای بنیادین در دانشگاهها و مؤسسات دولتی میشد؛ و در جلسه کمیسیون خطمشی علمی و فناوری که در سال ۱۹۹۹ میلادی با حضور وزرای کشورهای عضو OECD برگزار شده بود، مطرح شد. در این جلسه تصمیم بر آن شده بود که یک نگاه گستردهتری به موضوع تأمین مالی پژوهشهای بنیادین داشته باشند و آن را فراتر از موضوع بودجههای تحقیق و توسعه حکومتی یا تأمین مالی مؤسسات دولتی بدانند. در اصل در این پروژه، به دنبال بررسی حکمرانی سیستم علم به مثابه یک کل بودند(یعنی صرفا خطمشیگذاری پژوهش را بررسی نکردهاند بلکه در یک سطح بالاتر به موضوعات زیر پرداختهاند: فرآیندهای تصمیمگیری که اولویتگذاری را متأثر میکند، تخصیص منابع و مدیریت منابع انسانی در مسیری که به طور کارآمد، پاسخگوی نگرانیهای مختلف ذینفعان این سیستم باشد.) این پروژه که در اصل یک مطالعه موردی روی کشورهای آلمان، ژاپن، مجارستان، نروژ، انگلستان و آمریکا بوده است، بر اساس تصمیم گروه پژوهشی انجام دهنده آن، دارای چند گام بود: اول اینکه چالشهای اصلی که متوجه حکمرانی سیستمهای پژوهش عمومی میشد شناسایی شدند که موارد برجسته آنها عبارت بودند از : پاسخگویی به نیازهای مربوط به اجتماع، افزایش چندرشتگی پژوهشهای علمی و افزایش ارتباطات بین مؤسساتی که در عملکرد و تأمین مالی فعالیتهای پژوهشی که با بودجه عمومی حمایت میشوند، دخالت دارند. گام بعدی در این پروژه تمرکز بر سه حوزه حکمرانی مرتبط به همدیگر بود که به شدت متأثر از اقدامات حکومتها است: اولویتگذاری، تأمین مالی و مدیریت منابع انسانی؛ که برای هر یک از این سه حوزه یک گروه مستقلی روی جزئیات آن متمرکز شدند. در طول انجام این پروژه، در برخی از کشورهای مورد مطالعه، کارگاههایی با موضوعات مرتبط برگزار شد که در گزارش نهایی آن مؤثر بودند؛ مثل کارگاه آموزشی «تأمین مالی علم در حال تغییر- تغییر پارادایمها و اولین تجربه اجراییسازی» که در سال ۲۰۰۲ در آلمان برگزار شد.
سه هدف اصلی این کتاب عبارتاند از : ارائه یک نگاه جامع نسبت به چالشهایی که موجب تغییرات در حکمرانی سیستمهای علم کشورهای عضو OECD شد، برجسته کردن واکنشهای خطمشیای که در این کشورها ایجاد شد و در نهایت ارائه درسهای خطمشیای که میتواند فرآیندهای بازسازی را القاء کند.
با توجه به آنچه از مراحل انجام این پروژه گفته شد میتوان حدس زد که این کتاب شامل چه فصولی است؛ عناوین فصول پنجگانه کتاب حاضر عبارتاند از:
فصل اول: حکمرانی سیستم علم: چالشها و واکنشهای خطمشیای
فصل دوم: ساختار سیستمهای علم
فصل سوم: الویتگذاری: موضوعات و روندهای کنونی
فصل چهارم: تأمین مالی عمومی تحقیق و توسعه: روندها و تغییرات
فصل پنجم: مدیریت منابع انسانی در تحقیق و توسعه
فصل اول این کتاب یافتههای اصلی پروژه را در خود جای داده است؛ به طوری که شالوده فصول بعدی بر مبنای یافتههای موجود در این فصل است. در این فصل به توصیف چالشهای اصلی حکمرانی سیستمهای علم پرداخته شده است و در مقابل آن به واکنشهای مختلف خطمشیای به این چالشها و درسآموزیهای آن اشاره شده است. چالشهای اصلی در این کشورها به دو حوزه مربوط میشوند: اولا پاسخگویی به یک مجموعه گوناگونی از ذینفعان و به کارگیری فرصتهای نو ظهور برای همراه کردن پیشرفتهای علمی و فناورانه با نیازهای اقتصادی و اجتماعی؛ ثانیا مراقبت و اطمینان از ثبات پایدار سرمایهگذاریهای پژوهش. در فصل اول به بیان تفصیلی این دو دسته چالش و ابعاد مختلف آن پرداخته شده است. دولتهای عضو سازمان OECD در رویارویی با این چالشهای موجود در سیستم علم، خطمشیهایی اتخاذ کردهاند؛ که این اقدامات شامل تغییراتی در فرآیندهای اولویتگذاری، ساختارهای نهادی، مکانیسمهای مالی برای تأمین مالی پژوهش، تنظیمات سازمانی برای انجام پژوهش و فرآیندهای ارزشیابی، می شود. این واکنشهای خطمشیای نیز در کتاب به طور مفصل توضیح داده شدهاند. یک نکته بسیار مهمی که در کتاب به آن اشاره شده است این است که پاسخ به هر یک از چالشهای موجود در حکمرانی پژوهش، در کشورهای مختلف به عوامل تاریخی، فرهنگی و نهادی آنها که سیستمهای ملی علم را ایجاد میکنند، بستگی دارد؛ بنابراین هیچ الگوی بهینه و کامل حکمرانی وجود ندارد که کشورها حتما از آن تبعیت کنند ولی درسهایی از این تغییرات خطمشیای در کشورها میتوان گرفت. در نهایت این فصل با ۹ مورد از درسآموزیهای کلیدی خطمشی به پایان رسیده است.
فصل دوم این کتاب مبتنی بر فصل اول، به موضوع ساختارهای نهادی و تصمیم گیری در سیستم علم در کشورهای عضو OECD پرداخته است؛ و علاوه بر بیان تفاوت آنها به چگونگی اثرگذاری آنها بر مدیریت و تأمین مالی پژوهش اشاره نموده است. در این فصل یک گونهشناسی از حکمرانی سیستمهای علم ارائه شده است که در آن به سه گونه الگوی متمرکز، الگوی غیر متمرکز و الگوی دو سیستمی و نقات ضعف و قوت اصلی هر سه اشاره شده است.
فصل سوم به توصیف الویتگذاری به مثابه یک فرآیند استراتژیک در افزایش سرمایهگذاری عمومی در پژوهش پرداخته است. در این فصل اشاره میشود که حکومتها شیوههای مختلف مکانیسمهای نهادی را برای اولویتگذاری استفاده میکنند (مثل طرحهای ملی علم و فناوری، بدنه مشورتی متمرکز یا غیر متمرکز، فرآیندهای پیش بینی و مشاورههای عمومی). همچنین در این فصل نشان داده میشود که چگونه اولویتها در تأمین مالی پژوهش اثر میگذارند و تغییرات کنونی چگونه بین رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا تعادل ایجاد کرده است.
فصل چهارم به بیان روندها، تغییرات و شیوههای تأمین مالی عمومی پژوهش میپردازد. در این فصل به بررسی تغییر پارادایم به تأمین مالی قراردادی، حمایت مستمر از پژوهش بنیادین، افزایش مشارکت بخش تجارت در تأمین مالی تحقیق و توسعه عمومی، پرداخته میشود.
در فصل پنجم این کتاب روی سه چالش اصلی مربوط به منابع انسانی در علم و فناوری تمرکز شده است: افزایش یا ابقا در عرضه کارکنان علم و فناوری، تغییر تدریجی آموزش به علت تغییر تقاضاهای ذینفعان و بازسازی بخش پژوهش عمومی. این سه چالش به تفصیل در ابعاد مختلف در این فصل بیان شده و واکنش های حکومتها به آنها ارائه شده است.
در کل فصول این کتاب با آوردن آمارهایی از کشورهای مورد مطالعه که از طریق پیمایشها یا آمارهای رسمی به دست آمدهاند، توضیحات دقیقی در مورد موضوعات هر فصل ارائه شده است.